الوعده وفا

در پی قولی که به دوستان جدیدالورود داده بودیم، بر آن شدیم تا جلسه معارفه ای برای آشنایی با انجمن علمی کامپیوتر برگزار کنیم.
پس اگر میخواهید با انجمن آشنا شوید و به جمع اعضای آن بپیوندید، روز چهارشنبه 23/8/86 بعد از نماز ظهر در نمازخانه مرکز 1 با قدوم سبزتان ما را سرافراز کنید.

روابط عمومی 
انجمن علمی کامپیوتر

وارد دانشگاه که شدم بازم احساس کردم که وارد دبیرستان شدم، با این تفاوت که جلو در پرده نزده بودند. تصمیم گرفتم از این حق حضور حداکثری توی دانشگاه استفاده کنم و یه پست ویژه جمع دخترونه بنویسم. آخه امروز روز منه، آره! امروز روز دختره. یواش نخون! این جمله رو بلند بخون، تا اگه کسی دور وبرت هست که نمی دونه، خبردار بشه.
شاید این که این روز رو به این نام گذاشتند، فقط یه اسم باشه مثل همه اسمای دیگه، ولی حالا که یه روز همه - شاید در ظاهر- یه نیم نگاهی به دخترا دارن، باید ازش حداکثر استفاده رو کرد. میگم بیا یه کم راحت با هم حرف بزنیم، شایدم درگوشی، یه طوری که فقط خودمون بشنویم؛ از اون روزی که خودم رو به عنوان یه دختر شناختم، برخلاف خیلیای دیگه که نمی دونم چرا دوست ندارن دختر باشن، به دختر بودن خودم افتخار کردم. شاید من هیچ وقت اون تبعیض هایی رو که همه ازش حرف میزنن، احساس نکردم. ولی خب همیشه یه حرفایی رو از گوشه و کنار شنیدم که خیلی خوشایندم نبوده. یه سری حرفا مال تفکر سنتیه، مثلا امروز که همه مدرن شدن، خبری از اون حرفا نیست! نمی دونم چرا الان بعضی از اون حرفای سنتی رو بیشتر می پسندم. شاید علتش این باشه که فکر می کنم این مدرن شدن همه، یه جورایی به ضرر منه. کتابای مدرسه رو یادتون میاد، فکر میکنم کتاب تاریخ بود؛ یه چیزایی نوشته بود درباره عربستان و دوره جاهلیت. از خصوصیات عرب جاهلی این بود که دختراش رو زنده به گور می کرد. بعد نوشته بود اسلام اومد و این رسوم غلط رو از بین برد و به زن جایگاهی رو داد که لایقش بود. اون موقع که این مطلب رو خوندم کلی خدا رو شکر کردم که حالا کلی سال از اون روزا گذشته و من می تونم راحت تو جامعه حاضر بشم. ولی متاسفانه امروز حکایت بعضیا شده حکایت همون عرب جاهلیت. 

بعضی وقتا که دور و برم رو خوب نگاه می کنم، چند دسته آدم و موضع گیری رو در برابر خودم می بینم؛ یه سری آدمایین که ظاهر حرفا و برخورداشون خیلی قشنگه، ظاهرا دارن از حق من دفاع می کنن و من متوجه نمیشم براشون چه سودی داره. اصلا همین موضوع باعث میشه که ازشون پرهیز کنم، آخه هر کسی باید خودش از حقش دفاع کنه. اگه یه کم دقت کنی متوجه میشی این دفاع از حق فقط یه ظاهره، اونا فقط به منافع خودشون فکر می کنند و من متنفرم از اینکه اونا بخوان حقوق منو فریاد بزنن، چون فکر می کنم اونا میخوان منو به جایی ببرن که غرب داره دختراش رو میبره. خلاصه اینکه اونا گرگن تو لباس میش، پس باید مراقب بود. یه سری هم به اعتقاد خودشون مسلمونن و منادی اسلام که دارن اون جایگاه والا رو به من میدن! ولی من از اونام خوشم نمیاد، چون حس می کنم اونام باطلن در لباس حق. نمی دونم چرا ظاهر برخورداشون این قدر بد و زننده است، اونقدر بد، که بعضی وقتا به خاطر برخورداشون به اسلام شک می کنم و فکر می کنم اسلام همونیه که اینا دارن داد می زنن، ولی وقتی زندگی بزرگان رو می بینم، می فهمم اسلام خیلی قشنگ تر از اون چیزیه که اینا می خوان به اسم اسلام به من بقبولونند. پس بیشتر از مسلمون نماها بدم میاد. اصلا من از نوع برخوردای این دو دسته شک می کنم نکنه هنوز جاهلیت وجود داره. احساس می کنم دارن مثل همونا موجودیت منو زیر خاک می کنند وقتی این جور آدما رو میبینم احساس می کنم به قول معروف دارن ازم استفاده ابزاری می کنن که به مقاصدشون برسن. راستی دقت کردی چقدر در نکوهش این ابزاری نگاه کردن به زن حرف می زنن و خودشون این کارو می کنن. اون قدر این جمله رو تکرار کردن که از تکرارش بدم میاد. این وسط یه سری هم هستن که شاید باید بهشون گفت اعتدال گراها اونا هموناین که به من احساس خوب دختر بودن رو تزریق میکنن. متاسفانه این دسته کم اند ولی رفتارشون اونقدر شیرینه که تلخی رفتار بقیه رو از ذهنم دور می کنه. وقتی برخوردشون رو می بینم باورم میشه اسلام همون دینیه که پیامبرش گفته: "خدا نسبت به دختران رئوف تر از پسران است" و یا این که "بهترین فرزندانتان دخترانند. "

بچه ها اصرار داشتن یه هشداری رو بدم، خب منم چون مامورم و معذور میگم. شنیدم جدیدا یه ویروس شیوع پیدا کرده متاسفانه پاش به دانشگاها هم باز شده البته بعضی از پزشکا میگن دانشگاه قبلا واکسینه شده، ولی ظاهرا این ویروس یه کمی قدرتش بیشتره، تونسته تاثیر واکسن رو از بین ببره. علایمش رو میگم اگه خدای نکرده مبتلا بودید سریعتر نسبت به درمانش اقدام کنید. ظاهرا شیوعش تو دانشگاه ما خیلی زیاده حواستون رو جمع کنید میگن علایمش اینجوریه : "وقتی یه نفر رو می بینی خصوصا اگه اون یه خانم باشه و تو هم اونو بشناسی، تا نگات بهش می افته این ویروس شروع به فعالیت می کنه به جای اینکه بگی سلام، سرت رو برمیگردونی البته به نحو خیلی محسوس و تابلویی که مثلا من تو رو ندیدم." نمی دونم حالا برای این ویروسه چه سودی داره که این کارو بکنه!
تو یه وبلاگ درباره سلام اینطوری نوشته بود: "در اسلام تاکید شده که مؤمنان به یکدیگر سلام کنند و پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه و آله و سلم حتى به زنان و کودکان هم سلام مى‏کردند. اهمیت این موضوع آنگاه بیشتر و بهتر فهمیده می شود که بدانیم پیامبر اکرم (ص) بخیل ترین مردم را کسی معرفی کرده است که در ادای سلام، بخل ورزد. سلام، حق متقابل میان دو مسلمان دانسته شده است. اگر موضوعی، حق متقابل میان دو مسلمان شناخته شود، روشن است که هر دو طرف وظیفه ای بر عهده دارند. به این معنی که اگر یکی از دو طرف زودتر از دیگری سلام گفت، دیگری موظف است پاسخ سلام او را بدهد و این جواب دادن لازم و الزامی است.
سلام هفتاد و نه حسنه دارد که شصت و نه حسنه برای سلام کننده و فقط یک حسنه برای پاسخ دهنده است.حضرت علی(ع)
آغازکننده سلام (کسی که اول سلام می کند) از تکبر مبری است. پیامبر (ص)"

*یه وقت این حرفایی که در مورد سلام زدم به خودت نگیری ها، فکر نکنی شخصیت مهمی هستی و سلام کردنت برام مهمه. من فقط خواستم یه اخلاق اجتماعی رو گوشزد کنم برای هر کسی که گوش شنوا داره.

صاحـب خـــبر اینجاست و مـا بی خـــبرانیم
ما بی خـــــبر از جمله خــــــبرهای جـهانیم
از عرش چراغی که در اینجاست هویداست
مـــا گــرد چراغـــیم ولــی گمشـــدگانــــیم
سرچـــشمه کارون کــــرامات از اینجـــاست
مــــا تــشنه جــــان داده لــــب آب روانـــیم
نام خـــوش این مقبره تا عــرش بلــند است
مــــا در پی - آن مــرقد- بی نـام و نشــانیم
هــرگز نبــرد راه بـه جــــایی غـــــــزل مـــــا
کـــاین قــصه دراز آمــــد و کـوتـــاه زبـانـــیم

                                                        « احمد رضا عبادی »

میلاد فرخنده کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه (س) بر همه دوستان مبارک باد ...

احتمالا تا حالا براتون پیش اومده که بخواهید محتوای یه Image رو ببنید. مثلا خواستید محتوای یه سی دی رو داشته باشید اما به دلیل این که خش داشته نتونستید اونو توی هارد کپی کنید اما شنیدید که مثلا Clone CD از سی دی های خش دار Image می گیره اما نمی خواید Image رو رایت کنید یا اصلا رایتر ندارید حالا چیکار میکنید، خب اینجاست که نیاز به نرم افزار خاصی پیدا میکنید.
شرکت Alcohol Soft برای حل این مشکل نرم افزار Alcohol 120% که یه نرم افزار عالیه معرفی کرده، این نرم افزار همونطور که از اسمش معلومه یه نرم افزاری که توهم بالای صد در صد ایجاد میکنه البته نه برای شما، این توهم برای کامپیوتر ایجاد می شه، می دونید چطوری؟ خب بذارید یه کم توضیح بدم: الکل نرم افزاریه که علاوه بر Image گرفتن و رایت CD & DVD یه کار جالب می کنه اونم اینه که می تونه درایو مجازی درست کنه به تعدادی که مورد نیازه، حالا این درایو به چه دردی میخوره، باید بدونید که ویندوز با این درایو مجازی مثل یه درایو CD-DVD ROM رفتار میکنه با این تفاوت که فقط Image ها رو باز میکنه.

یه کم هم در مورد ساختن این درایو توضیح بدم: شما اول باید نرم افزار رو نصب کنید بعد از اجرا کردن برنامه در سمت چپ پنجره ی برنامه سه منوی Help, Option و Main وجود داره که شما باید توی منوی Options گزینه ی Virtual Drive رو انتخاب کنید. در این موقع پنجره ای ظاهر میشه که از شما مشخصات درایوی رو که می خواهید داشته باشید میخواد، بعد از Ok کردن این پنجره یه درایو توی My Computer ظاهر میشه؛ حالا برای دیدن Image روی درایو مجازی کلیک کنید و گزینه ی Mount Image رو انتخاب کنید و آدرس Image رو بدید، خواهید دید که انگار یه سی دی توی درایو مجازی قرار گرفته و جالب اینکه حالا می تونید محتویات سی دی رو توی هارد اونم با سرعت خیلی بالاتر کپی کنید؛ برای اینکه درایو از Image خارج بشه باید Un-Mount Image یا Eject رو از راست کلیک انتخاب کنید.

لینک دانلود البته trial از سایت الکل
این هم یه لینک دیگه از یه سایت ایرانی اونم کامل و رایگان

در اینترنت موضوع این است که اطلاعات چگونه از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر انتقال می یابد آیا تا به حال قکر کرده اید که از زمانی که شما درخواست یک صفحه وب می کنید تا زمانی که آن را روی صفحه کامپیوتر خود دریافت می کنید چه اتفاقی می افتد؟ و چگونه اطلاعات از گوشه ای از جهان به گوشه ای دیگر انتقال می یابند؟

آنچه اتفاق می افتد تا یک سری اطلاعات (مثلاً یک صفحه وب ) در اینترنت انتقال داده شود در ذیل به صورت مرحله به مرحله بیان شده است:
این اطلاعات در تعداد بسیار زیادی قطعه که یک اندازه هستند شکسته می شوند ( این قطعات پاکت ها یا PACKETS نامیده می شوند.)
یک header به هر PACKET اضافه می شود که توضیح می دهد آن PACKET از کجا آمده است، کجا باید برود و در بین PACKET های رسیده چه موقعیتی دارد.
هر PACKET فرستاده می شود از کامپیوتری به کامپیوتر دیگر تا به مقصد برسد هر کامپیوتر در طول مسیر تصمیم می گیرد که هر پاکت را در مسیر بعدی به کدام کامپیوتر ارسال کند. این می تواند وابسته به چیزهایی باشد مانند این که کامپیوتر هایی که PACKET ها را دریافت می کنند به چه میزان مشغول باشند این گونه نیست که همه PACKET ها یک مسیر را بپیمایند.
در مقصد PACKET ها آزمایش می شوند. اگر PACKET ای از دست برود و یا خراب شود یک پیام فرستاده می شود که درخواست فرستادن دوباره آن PACKET را می دهد تا همه پاکتها به صورت سالم و بدون عیب فرستاده شوند.
PACKET ها دوباره به شکل اصلی خود مونتاژ می شوند.
هر کامپیوتری که متصل شده است به اینترنت نرم افزاری دارد که به آن TCP/IP گفته می شود که مسئول دریافت و ارسال و چک کردن PACKET ها است TCP/IP بر چسب اینترنت است.

جواز بهشت:
روزی مردی خواب دید که مرده و پس از گذشتن از پلی به دروازه ی بهشت رسیده است. دربان بهشت به مرد گفت: برای ورود به بهشت باید صد امتیاز داشته باشید، کارهای خوبی را که در دنیا انجام داده اید، بگویید تا من به شما امتیاز بدهم. مرد گفت: مرد با همسرم ازدواج کردم، پنجاه سال با او به مهربانی رفتار کردم و هرگز به او خیانت نکردم. فرشته گفت: این سه امتیاز. مرد اضافه کرد: من در تمام طول عمرم به خداوند اعتقاد داشتم و حتی دیگران را هم به راه راست هدایت می کردم. فرشته گفت: این هم یک امتیاز. مرد باز ادامه داد: در شهر نوانخانه ای ساختم و کودکان بی خانمان را آنجا جمع کردم و به آن ها کمک کردم. فرشته گفت: این هم دو امتیاز.
مرد در حالی که گریه می کرد، گفت: با این وضع من هرگز نمی توانم داخل بهشت شوم مگر این که خداوند لطفش را شامل حال من کند. فرشته لبخندی زد و گفت: بله، تنها راه ورود به بهشت موهبت الهی است و اکنون این لطف شامل شما شد و اجازه ی ورود به بهشت برایتان صادر شد.

سکه:
در خلال یک نبرد بزرگ،فرمانده قصد حمله به نیروی عظیمی از دشمن را داشت. فرمانده به پیروزی نیروهایش اطمینان کامل داشت ولی سربازان دو دل بودند. فرمانده سربازان را جمع کرد، سکه ای از جیب خود بیرون آورد. رو به آنها کرد و گفت: سکه را بالا می اندازم، اگر رو بیاید پیروز می شویم و اگر پشت بیاید شکست می خوریم. بعد سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازان همه با دقت نگاه کردند تا به زمین رسید. سکه به سمت رو افتاده بود. سربازان نیروی فوق العاده ای گرفتند و با قدرت به دشمن حمله کردند و پیروز شدند.
پس از پایان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت: قربان، شما واقعا می خواستید سرنوشت جنگ را به یک سکه واگذار کنید؟ فرمانده با خونسردی گفت: بله و سکه را به او نشان داد. هر دو طرف سکه رو بود!!

عبارت « نسل بعدی »، ورد زبان بسیاری از کسانی است که در صنعت تولید بازی‌های کامپیوتری کار می‌کنند، اما معنی این عبارت چیست؟ و از بازی‌هایی که چنین عبارتی به آنها اطلاق می‌شود چه باید انتظار داشت؟
تازه‌ترین بازی‌های عرضه شده در بازار همه تصاویر خوبی دارند اما قابلیت موجود در توان پردازش دستگاه‌هایی مثل اکس باکس 360 یا پلی استیشن 3 تنها به تولید تصاویر زیبا محدود نمی‌شود. این دستگاه‌ها موقعیت‌های جدید فراوانی را برای تغییر طرح بازی در اختیار تولید کنندگان و برنامه‌نویسان بازی قرار می‌دهند.
در استودیو شرکت یوبی سافت (Ubisoft) در مونترآل گروهی متشکل از 300 طراح، برنامه نویس و گرافیست، چهار سال وقت خود را صرف تولید یک بازی به نام کیش یک آدم‌کش (Assasin"s Creed) کرده‌اند که در قرون وسطی اتفاق می‌افتد و درواقع در ژانر آن دسته از بازی‌های حادثه‌ای قرار می‌گیرد که ماجرایی را نیز دنبال می‌کنند.
جید ریموند، یکی از تهیه کنندگان موسسه یوبی سافت می‌گوید: خیلی‌ها عبارت "بازی‌های نسل بعد" را شنیده‌اند و تاکنون هم تصور بر آن بوده که این عبارت تنها به معنی گرافیک بهتر است. مثلا در یک بازی بوکس، وقتی به صورت حریف نزدیک می‌شوید جزئیات بیشتری در حرکات صورت می‌بینید. یا در بازی‌های اتوموبیلرانی، شما یک اتوموبیل واقعی را مقابل خود می‌بینید که براق‌تر از بازی‌های پیشین است و محیط هم واقعی‌تر به نظر می‌رسد. اما از نظر من بازی‌های نسل بعد به معنی یک نوع جدید بازی است.
داستان « کیش یک آدم‌کش » در زمان جنگ‌های صلیبی و درون سه شهر بزرگ رخ می‌دهد. درون هر شهر هزاران شخصیت انیمیشن وجود دارد که همگی توسط کامپیوتر کنترل می‌شوند و بازی‌کن می‌تواند شخصیت تحت کنترل خود را هر جای شهر که مایل باشد ببرد.
خانم ریموند می‌گوید: ما این قانون را ساختیم و برای خودمان این چالش را ایجاد کردیم که سعی کنیم شهرهای بزرگی را بسازیم که بازی‌کن می‌تواند با همه اجزای آن تعامل (Interaction) داشته باشد. یعنی می‌توانید هر چیزی در این شهر را بردارید، از رویش بالا بروید یا پایین بپرید. یعنی ما ابزارهایی را ساختیم که بتوانند مدل‌های سه‌بعدی را تشخیص دهند و بطور اتوماتیک لبه‌هایی بر روی آن ایجاد کنند که شخصیت تحت کنترل بازی‌کن بتواند آنها را بگیرد یا به هر شکل با آنها تعامل داشته باشد.

مکعب های لگو
ساخت محیط بازی وقت بسیاری گرفت چون هر چیزی که از دیوار بیرون زده بود می‌بایست مشخصه‌های یک نقطه قابل آویزان شدن یا گرفتن را پیدا کند. پاتریس دزیله، کارگردان این بازی گفت: چالش اینجا بود که ما می‌بایست به بازی‌کن می‌فهماندیم که چه مسیری را طی کند و مشخصه‌های هر مرحله را تعریف می‌کردیم اما در این بازی یک مسیر خاص وجود ندارد.
وینست پونتبریاند، از تهیه کنندگان شاغل در یوبی سافت توضیح می‌دهد که: در یک بازی معمولی خطی (Linear)، شما مرحله تعریف می‌کنید. اما در بازی ما چون بازی‌کن می‌تواند در بخشهای مختلف شهرها حرکت کند، خیلی زود فهمیدیم که نعریف مرحله، به سبک بازی‌های خطی که از یک نقطه آغاز می‌کنند و در یک نقطه مرحله به پایان می‌رسد، ممکن نیست.

ادامه مطلب...