شنبه 21/7/1386 ویرایش شد!
سلام،
جمعه گذشته، به همت بچه های کانون قرآن و نهج البلاغه و انجمن کامپیوتر و البته با کمک برخی دوستان از انجمن های دیگه، یه مراسم افطاری جمع و جور توی دانشگاه داشتیم که اکثر بچه های فعال انجمن ها و حتی برخی اساتید و مسئولین دانشگاه هم حضور داشتند ...
جای اونایی که نبودند خالی، خیلی خوش گذشت. چند تا از عکسا که خانم کشتکاران زحمتشون رو کشیدند، آماده کردم. ببینید دلتون بسوزه !
از حدودای ساعت 5 و با قرائت زیارت آل یاسین، بچه ها کم کم جمع شدند ...
صداش که اومد، همه خودشون رو رسوندند، الله اکبر، الله اکبر ...
پنیر، سبزی، زولبیا، بامیه و چای + حلوا و رنگینک، سفره ی افطارمون رو رنگین کرده ...
اولش سفره ها این شکلی بود! اما آخرش، حالا میگم ...
آقایون جلوی نمازخانه بودند. اگرچه تعدادشون کمتر بود ولی بیشتر انتظار کشیدند!
و طبق معمول اکثریت با خانم ها بود. به غذا هم نزدیکتر بودند ...
غذا، پلوخورشت بود. البته پلوخورشت لپه نه ها! با خلال سیب زمینی هایی که بغل دستی اضافه میکرد، میشد خورشت غیمه یا شاید هم قیمه !
کنار غذا هم نوشابه و ماست بود. به خصوص روی ماست ها خیلی کار شده بود، و گمانم به همین دلیل طرفدار هم بیشتر داشت!!!
برای بعضی ظرف غذاها یه ملاقه خورشت کم بود ...
1. اینجا جایگاه ویژه است، فقط بعضی ها رو راه میدادن، البته بعد از کاشتن بقیه در نمازخانه!!
2. دانشگاه ما از این آلاچیق ها هم داره ...
گفتم آخر سفره رو هم بهتون نشون میدم، اما ... گمانم حالا دیگه میتونی حدس بزنی چه شکلی بوده!
قرار بود آخر مراسم یه دوره مسابقات تشتک بازی جام رمضان هم داشته باشیم، اما به دلیل کمبود نور و البته همزمانی با پخش یانگوم، به سال دیگه موکول شد ...
لیست کل یادداشت های وبلاگ
جستجو در وبلاگ
عضویت در خبرنامه وبلاگ
آمار بازدیدکنندگان