روزي معلمي از من پرسيد ميداني چه كساني بي غم اند
گفتم نميدانم
گفت:كساني كه بي خبرند.
پس اگر من شاهد ظلمي باشم غم دارم و كسي كه غم دارد نميتواند ارام بنشيند حداقل در دلش اينچنين استواگر نتوانم كاري كنم صبر ميكنم و صبر من به معني قبول كردن ظلم نيست بلكه به ممعني آن است كه من به فكر چارهام
نظر تو چيست؟